دکتر سعید یوسفی رتبه برتر برد فوق تخصصی معتقد است برخی پر بیراه نمیگویند که بروند چرا که وضعیت درآمدی یک متخصص نباید چیزی باشد که اکنون است و باید تصمیمات کلانی گرفته شود تا این موارد اصلاح شود ولی در کل خیلیها حق دارند که بخواهند بروند، از طرفی نظام و دولت هزینههای بسیاری میکند تا یک پزشک متخصص پرورش یابد، چرا از او استفاده نکنیم تا مردم عزیزمان و نظام سلامت از او منتفع شوند.
دکتر سعید یوسفی فوق تخصص جراحی عروق در دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رتبه اول آزمون برد فوق تخصصی را در سال ۱۴۰۲ کسب کرده است، به همین بهانه مصاحبهای با وی ترتیب داده شده است.
در ادامه مصاحبه خواندنی رسانه یاور مردم با دکتر سعید یوسفی را دنبال کنید.
لطفاً خودتان را معرفی کنید، متولد چه سالی و اهل کجا هستید؟
بنده سعید یوسفی متولد ۱۹ دی ماه ۱۳۶۳، اهل و ساکن لاهیجان هستم.
چند خواهر و برادرید؟ لطفاً از شغل و تحصیلات پدر و مادرتان برایمان بگویید.
ما چهار برادر هستیم، بنده دومین فرزند هستم. برادر بزرگترم دکترای عمران و دو برادر کوچکترم فوقلیسانس کامپیوتر و عمران دارند. پدرم کارشناس کشاورزی و مادرم نیز معلم بود که بازنشسته شد.
آیا ازدواج کردهاید؟ شغل و تحصیلات همسر و تعداد فرزندانتان را میفرمایید.
بله، همسرم خانم دکتر ظروفی پزشک هستند، فعلاً فرزندی نداریم.
نظرتان راجع به فرزند آوری و بحث جوانی جمعیت چیست؟
تاکنون درگیر تحصیلات بودیم ولی دیدمان نسبت به فرزند آوری مثبت است. بحث جوانی جمعیت نیز یک سری بسترسازیها نیاز دارد، هرچه جامعه جوانتر باشد مسلماً پویاتر است و با کلیت موضوع کاملاً موافقم.
دوران دبستان و دبیرستان را در کجا و چگونه گذراندید؟
دوران دبستان را در مدرسه ایثار لاهیجان گذراندم، دوران راهنمایی، دبیرستان و پیشدانشگاهی را نیز در لاهیجان سپری کردم.
اگر از دوران مدرسه خاطرهای دارید بفرمایید.
بنده بسیار علاقهمند به ورزش بودم، در دوران دبیرستان که رشته تجربی بودیم به زعم خیلیها که فکر میکنند بچههای این رشته همیشه درس میخوانند و فعالیت زیادی ندارند، یک تیم فوتبال تشکیل دادیم و اتفاقاً تیم ما با اختلاف زیاد قهرمان شد و ثابت کردیم که فقط درسخوان نیستیم و ورزش نیز میکنیم.
کدام یک از آموزگارانتان به خوبی در یادتان مانده و خاطرات خوبی از او دارید.
کلاس پنجم یک معلمی داشتیم به نام آقای محبی نژاد، بسیار معلم خوب و پیگیری بودند، آن موقع امتحانات نهایی بود، شماره داوطلبی داشتیم و میزها جدا بود و به آن امتحانات صحنه میگفتند، ایشان بسیار پیگیر بودند که در این آزمون موفق باشیم و خیلی تلاش کرد و فکر کنم که فقط بنده معدلم در لاهیجان ۲۰ شده بود و معدل ۲۰ درآن موقع ابهت بسیاری داشت.
یاد آقای محبی نژاد به خیر امیدوارم هرجا هستند سالم و سلامت باشند و اگر در بینمان نیستند خدا رحمتشان کند.
فکر میکنید دوران تحصیلی مدرسه چقدر در موفقیتهای شما تأثیر گذار بوده؟
نظر شخصی بنده این است که موفقیت هر کس حاصل چند مورد با همدیگر است، بین ۶۰ تا ۷۰ درصد به خود شخص بستگی دارد، پیگیری خود فرد خیلی مهم است، بودن در محیط و بستر مناسب نیز خیلی مهم است، خیلی از افراد هستند استعداد دارند و بستر خوب و مناسب برایشان فراهم نیست به همین دلیل خیلی از استعدادها میسوزد و یا خیلی دیر بروز پیدا میکنند.
به نظرم در دوران تحصیلات مدرسه باید استعدادهای بچهها شکوفا شود و این نیازمند استعداد سنجی درست است.
یکی دیگر از مهمترین موارد در موفقیت نیز بحث خانواده است که درصد بالایی از عوامل موفقیت را تشکیل میدهد. به نظر من پیگیری خانواده و اینکه فرزندان را رها نکنند بسیار تأثیر گذار است.
چه سالی دانشگاه قبول شدید؟ این دوران تحصیلی را در چه دانشگاههایی گذراندید؟
بنده سال ۱۳۸۲ رتبه ۷۴ کنکور شدم و پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شدم و هفت سال پزشکی عمومی را در آنجا سپری کردم. بعد از فارغالتحصیلی پزشکی عمومی، دو سال سربازی یا همان طرح خود را گذراندم و پسازآن رشته تخصصی جراحی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی گیلان گذراندم.
با توجه به اینکه در آزمون برد جراحی عمومی رتبه برتر شدم به طور مستقیم به فوق تخصص جراحی عروق دانشگاه علوم پزشکی گیلان آمدم و تقریباً سه سال هم این مقطع طول کشید و به لطف خدا در آزمون برد فوق تخصصی جراحی عروق نیز رتبه اول شدم.
از دوران دانشگاه چه خاطراتی برایتان به یادگار مانده است؟
دوران دانشگاه برای رشته پزشکی دوران سختی است، حتی پزشکی عمومی نیز دوران مختلف و سختیهای خاص خودش را دارد و همیشه در حال آزمون دادن بودیم و اینها به یادگار مانده است.
شده به خودتان بگویید کاش رشته دیگری تحصیل میکردید؟
خودم به شخصه نه اما خیلی از دوستان ما با توجه به سختیها و شرایط جامعه فکر میکنند که انتخابشان اشتباه بوده ولی خودم به پزشکی بسیار علاقهمند بودم و هستم.
موفقیت را چگونه معنی میکنید؟ چه عواملی در موفقیت تأثیر گذار هستند
به نظر من موفقیت یک چیز شخصی است، به طور کلی باید هر روز بهتر از دیروز بود و این کلیت موفقیت است مثلاً در تحصیلات یا کار علم و دانشی که فردا دارم باید بیشتر از امروزم باشد، خود شخص باید بخواهد که موفق باشد.
در رشتهی جراحی عروق موفقیت کاملاً مرتبط با کمک کردن به مردم است، جراحی عروق طیف وسیعی از بیماران را پوشش میدهد باید علم و دانشمان به روز باشد، زندگی این افراد وابسته به ماست و ما باید در حرفه خودمان موفق باشیم، تمرکز بر کار و حرفه اصلی خود را میتوان موفقیت دانست.
با توجه به موفقیتهای خودتان، چه کسانی را در کسب موفقیتهایتان دخیل میدانید؟
موفقیت یک فرد بازتاب تلاشهای مجموعهای از افراد است، تا دوران دانشگاه حمایتهای خانواده بسیار نقش داشت، بعدازآن نیز دورانهای تحصیلات تکمیلی همسرم نقش بسیار پر رنگی داشت و حتی میتوان گفت اگر حمایتهای او نبود خیلی از این موفقیتها قابلدستیابی نبود.
چه توصیهای برای دستیاران تخصصی جهت کسب موفقیت در این دوران و همچنین آزمون برد دارید؟
همانطور که پیشتر گفتم هدف اصلی این است که هر روز بهتر از دیروز باشیم، یک دانشجوی پزشکی باید درس خواندن را هدف اصلی خود قرار دهد، علم و دانش همیشه طرفدار دارد، آدم باسواد و با علم و دانش را همیشه میخواهند، شغل ما نیز وابسته به حیات انسانها است و همیشه موردنیاز است پس هر برنامه جانبی باید در جنب هدف اصلی که مطالعه و آموختن است باشد. توصیه هم میکنم که محیط دانشگاه و بیمارستان طوری باشد که بستر این موفقیت فراهم باشد چراکه محیط کاری خوب انگیزه میدهد و بستر و محیط اگر بد باشد باعث دل زدگی میشود.
در چند سال اخیر احساس میکنم اندکی مطالعه و پیگیریها کم شده است و این نیازمند بازنگری و بهبود شرایط است، بهخصوص در بحث قضاوت بالینی، قطعاً با فراهم بودن بسترها و در یک محیط خوب شاهد قضاوت و بهتری خواهیم بود.
برنامه شما برای آینده شغلیتان چگونه است؟
بنده باید ابتدا دوران طرح خود را بگذرانم، بنده عرق خاصی به استان و شهر خود دارم و خیلی دوست دارم در صورت موافقت دانشگاه به هم استانیهای خودم خدمت کنم. تیم جراحی عروق دانشگاه علوم پزشکی گیلان تیم بسیار قویای است و در کنار خدمت در طرح به کارهای پژوهشی، علمی و آموزشی دیگر خواهم پرداخت.
اگر شرایط طوری بود که وارد حرفه پزشکی نمیشدید چه شغل دیگری را انتخاب میکردید و چرا؟
اگر شرایط اینطور بود در این صورت فوتبالیست میشدم در پست دفاع چپ.
طرفدار چه تیم و بازیکنی هستید؟
تیم بارسلونا را از زمانی که یوهان کرایف مربی این تیم بود دوست داشتم و سبک بازیشان را بسیار میپسندیدم. در تیمهای ایرانی نیز تا یک برهه زمانی طرفدار تیم پرسپولیس بودم و این تیم را دوست دارم ولی در گیلان طرفدار تمامی تیمهای گیلانیام، از چوکای تالش که در تالش پرسپولیس را سه بر یک شکست داده بود گرفته و تا داماش، سپیدرود و ملوان همه را دوست دارم.
علاوه بر تحصیل و کار به چه حوزههای دیگری علاقهمند هستید و فعالیت دارید؟
همانطور که گفتم بنده بسیار علاقهمند به ورزش و فوتبال هستم. در کنار آن درزمینه هنر نیز بسیار علاقهمند به موسیقی و خواندن به خصوص موسیقی سنتی هستم و مدتی نیز کلاس میرفتم. زمانی هم سه تار کار میکردم و میخواستم ادامه دهم و تار را یاد بگیرم ولی فعلاً به دلیل مشغلههای کاری وقت نکردم.
به نظرتان در آموزشهای پزشکی جای چه چیزی خالی است؟
به نظرم کمبود آموزشهای چندبعدی، دورههای لیدرشیپی، رفتارشناسی و … ملموس است، خیلی از پزشکان پتانسیلهای دیگری دارند که میتواند در کنار آموزشهای پزشکی تقویت شود، مثلاً یک پزشک در کنار پزشکی مدیریت هم بیاموزد و این در آینده بسیار کمک خواهد کرد.
مهمترین چالش نظام سلامت را چه میدانید و چه راهکارهایی برای آن پیشنهاد میدهید؟
در درجه اول باید حمایت از پزشکان بیشتر باشد، باید از هر لحاظ بیشتر هوای پزشکان را داشته باشند، بنده خودم را مثال بزنم ۱۲ سال درس خواندم تا دیپلم بگیرم، هفت سال پزشکی عمومی، چهار سال تخصص و سه سال هم برای فوق تخصص درس خواندم و درمجموع ۲۶ سال میشود، چیزی حدود ۲۶ سال سپری میشود تا یک فرد متخصص تحویل جامعه شود. به نظرم نظام سلامت باید یک حمایت مادی و معنوی خوبی داشته باشد، یک پزشک نیز احتیاج به زندگی کردن دارد، باید خانواده تشکیل بدهد، فرزند بیاورد و … اینها نیازمند فراهم بودن پایه و بیس کار میباشد. باید حمایت صورت بگیرد.
مشکلاتی وجود دارد، بهطور مثال یک جراح وقتی جراحی انجام میدهد، کارانه این جراحی پس از هفت هشت ماه با وجود این تورم و شرایط سخت به او پرداخت میشود، باید حمایتها انجام شود تا انگیزهها بیشتر شود.
از طرفی فرض کنید یک شهرستانی ازنظر سختافزاری ضعیف باشد مثلاً بیمارستان یا کلینیکی داشته باشد که خدماتدهی آن متناسب با فضا و امکانات نباشد یا اصلاً بدون استفاده باشد، میتوان بهراحتی از این فضای بالقوه استفاده کرد و این فضا را پویا کرد، میتوان با یک پزشک خوب قراردادی بست که هم برای پزشک بهصرفه باشد هم آن مکان بدون استفاده شروع به کار کند.
در رابطه با مهاجرت پزشکان نظرتان چیست؟
برخی پر بیراه نمیگویند که بروند، وضعیت درآمدی یک متخصص نباید چیزی باشد که اکنون است و باید تصمیمات کلانی گرفته شود تا این موارد اصلاح شود ولی در کل خیلیها حق دارند که بخواهند بروند، از طرفی نظام و دولت هزینههای بسیاری میکند تا یک پزشک متخصص پرورش یابد، چرا از او استفاده نکنیم تا مردم عزیزمان و نظام سلامت از او منتفع شوند، به نظرم با اندکی سازش و تصمیمگیری درست میتوان این افراد را در کشور نگه داشت و از ظرفیتشان استفاده کرد نباید شرایط طوری شود با باعث شویم این افراد به فکر رفتن باشند.
خودم بهشخصه بهخصوص به خاطر عرقی که به اینجا دارم فعلاً علاقهای به مهاجرت ندارم.
در پایان چند واژه را مطرح میکنیم که بهطور کوتاه هرآن چه میخواهید در رابطه با آنها بگویید.
زندگی: زندگی همین لحظههاست، نه حسرت گذشته را باید خورد و نه مضطرب و نگران آینده بود.
مرگ: حق است، همه ما روزی خواهیم مرد و نباید ترسی از آن داست.
عشق: بسیار فراتر از دوست داشتن است، بسیار پرمعنا و پررنگ است و ازخودگذشتگی است. در برههای از دوران تحصیلات تکمیلیام همسرم این از خود گذشتگی را برای من و پیشبرد زندگیمان داشت.
خانواده: حس خوب و تکیهگاه همیشگی.
دوست: میتواند بسیار تأثیر گذار باشد، خانواده هم حتی میتواند دوست آدم باشد. بارها شده دوست خوب باعث پیشرفت فرد شود یا حتی برعکس.
سلامتی: مهمترین عنصر زندگی هر شخص سلامتی است، هم سلامتی جسمی و هم سلامتی روانی.
جراحی عروق: بسیار رشته پرکاربردی است، بسیار جای کار دارد و باید بررسیها و تحقیقات بیشتری روی آن انجام شود.
ایران: دوستش دارم و مردم ما لایق خیلی بهتر از اینها هستند و امیدوارم به آن برسند.