دنیای اقتصاد نوشت:روزنامه انگلیسی ساندی تلگراف در گزارشی به نقل از منابع ارشد دولتی مدعی شد که دولت این کشور در حال بازنگری رویکرد خود در قبال برجام است
این خبر پس از آن منتشر شد که حکم اعلام علیرضا اکبری فرزند علی دارای تابعیت مضاعف ایرانی- انگلیسی به اتهام افساد فیالارض و اقدام گسترده علیه امنیت داخلی و خارجی کشور از طریق جاسوسی برای دستگاه اطلاعاتی دولت انگلیس، اجرا شد.
روزنامه ساندی تلگراف در گزارش ادعایی خود به نقل از منابع ارشد دولت انگلیس که اشارهای به نام و سمت آنها نشده است، نوشت: «در پی اعدام علیرضا اکبری، معاون سابق وزیر دفاع ایران که تابعیت ایرانی -انگلیسی داشت و به جاسوسی محکوم شده بود، ممکن است بریتانیا از حمایت خود از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست بردارد.»
به گفته این منابع، از آنجا که از زمان آغاز روند مذاکرات احیای هستهای، شرایط بهطور قابلتوجهی تغییر کرده است، لندن در حال بررسی موضع خود درخصوص این توافق و مشارکتش در آن است.
یک منبع دولتی در این باره ادعا کرد: «از زمانی که ما مشغول تعاملات (مذاکرات احیای برجام) بودیم، چشمانداز و گزارهها کاملا تغییر کرده که عمده آن نیز به دلیل رفتار ایران است.»
این منابع آگاه همچنین خاطرنشان کرده که روابط لندن با تهران در ماههای اخیر به دلیل سیاست دولت ایران درخصوص اعتراضات داخلی تحت فشار شدید قرار گرفته و انگلیس اکنون در حال بررسی تمام گزینهها برای واکنش نشان دادن به اعدام علیرضا اکبری است.
تسری تنش به حوزههای دیگر
روابط ایران و اروپا در سه ماه گذشته به طور روز افزون در حال تصاعد تنش است و این افزایش تنش به موضوعات داخلی ایران و مسائل پهپادی مربوط میشود.
لذا در حال حاضر فرضیه جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و به طور کلی بروکسل مبنی بر اینکه میتوانند برجام را جدای از مسائل دیگر و همچنین مسائل مرتبط با پهپادها دنبال کنند کاملا زیر سوال میرود.
درواقع آنها بر این باور بودند تحریمهایی که از سوی بروکسل و تروئیکای اروپا وضع میشود تاثیری روی پروسه احیای برجام نخواهد داشت. پیشتر در ۲۴ آبان ماه جوزپ بورل در پاسخ به سوالی درباره ادعای ارسال تسلیحات ایرانی به روسیه در جنگ اوکراین و تاثیر این موضوع بر توافق هستهای گفته بود: «آنها مسائل متفاوتی هستند. برجام وظیفه شورای امنیت سازمان ملل متحد است و من به عنوان هماهنگکننده مذاکرات به منظور بررسی توافقی برای جلوگیری از هستهای شدن ایران عمل میکنم. این مذاکرات راهش را با سختیها و بن بستهای فراوان طی میکند، اما هنوز هم ادامه دارد.
مذاکرات هستهای ربطی به مسائل دیگر که قطعا به ما مربوط میشود، ندارد.» همچنین این مقام اروپایی در تاریخ ۲۹ آذر ماه و پس از دیدار با وزیر خارجه ایران با تشریح مواضع و رویکردهای اتحادیه اروپا در قبال ایران طی ماههای اخیر، موضوع برجام و مذاکرات هستهای را جدا از سایر موضوعات در دستور کار دو طرف دانسته و بر عزم اتحادیه برای پیشبرد و به نتیجه رساندن مذاکرات وین تاکید کرده بود.
بنابراین امروز مشاهده میکنیم که برخلاف دیدگاه بروکسل، تنش در یک حوزه در همان حوزه نمیماند و به حوزههای دیگر هم تسری پیدا میکند!
در بیش از سه ماه اخیر مسائلی مانند آغاز ناآرامیها در ایران و بحث ارسال پهپادهای ایران به روسیه و استفاده از آن در جنگ اوکراین و سپس صدور قطعنامههای مختلف علیه تهران نه تنها روابط طرفین را در این حوزهها تحتالشعاع قرار داد بلکه باعث شد که مذاکرات احیای برجام بیش از گذشته در وضعیت بلاتکلیفی باقی بماند و حتی گره کور آن کورتر شود.
بدبینانهترین سناریو
در خصوص ارتباط مساله پهپادها با عدماحیای مذاکرات برجامی باید توجه کرد که مساله پهپادها باعث شد ایران به نقض قطعنامه ۲۲۳۱ متهم شود وادعای نقض این قطعنامه از سوی غرب، احتمالا برجام را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد.
قطعنامه ۲۲۳۱ پشتیبان برجام است و اگر بهانهجوییهای غرب عملیاتی شود، اسنپ بک فعال میشود و تحریمها بازمیگردد و طبیعتا در چنین شرایطی ایران ذیل فصل هفتم قرار میگیرد.
در عین حال نقش بریتانیا را نیز باید مدنظر داشت؛ زیرا بریتانیا یکی از طرفین ۱+۴ و عضو شورای امنیت است و میتواند به تنهایی ادعای فعال شدن اسنپبک را بکند.
این در حالی است که دیگر کشورهای اروپایی حاضر در مذاکرات برجامی نیز خیلی موافق با روند موجود نیستند؛ همچنان که پیشتر امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه گفته بود که برجام را نمیتوان با این چارچوب جلو برد و باید به دنبال یک چارچوب جدید بود و از سوی دیگر وزیر خارجه آلمان از جمله شخصیتهایی است که به طور جد از ابتدا بهانههای حقوق بشری را دنبال میکرد.
در نتیجه امروز برجام بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار دارد؛ زیرا جز آمریکا، کشورهای اروپایی نیز یکی پس از دیگری نسبت به احتمال احیای مذاکرات برجامی ابراز ناامیدی میکنند.
آنچه این روزها به ذهن متبادر میشود فضای سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ است. سالهایی از تنش بین تهران و غرب.
در آن سالها که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا بود، ایران برنامه هستهایاش را جلو میبرد، غنیسازی ۲۰درصد را آغاز کرده بود و توافقی نیز انجام نمیشد.
بنابراین شاهد تحریمهایی از سمت شورای امنیت علیه ایران از یک طرف و تحریمهای یکجانبه از سمت آمریکا و اروپا از طرف دیگر بودیم؛ دورهای از تنش فزاینده بین ایران با آمریکا و اروپا.
در شرایط فعلی نیز دور از تصور نیست که بار دیگر آن دوره از تنش تکرار شود.البته این بدبینانهترین سناریوی موجود است و به قول بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران حوزه سیاست خارجی هر چند نباید فرصتها را از دست داد اما هیچگاه برای دیپلماسی دیر نیست.