بسمالله الرحمن الرحیم
خداوند بزرگ را سپاس میگویم که در این سی و اندی سالی که گذشت لطف خود را چنان شامل حال من گردانید که به عناوین و سمتهای مختلف، خدمتگزار مردمانی شریف، زحمتکش و بزرگوار در جای جای استان گیلان باشم و فرصتی در اختیارم نهاد تا آنچه میدانستم و میتوانستم را در راستای پیشبرد امور مربوط به مردم به کار گیرم؛ «و َما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ».
اکنون و در آستانهٔ بازنشستگی امید دارم توانسته باشم در این سالیان قدمی هرچند کوچک در راه سازندگی، اعتلا و آبادانی کشوری بردارم که روزگار سختی را از سر گذارنیده است. کار کردن در زادگاهم، استان زیبای گیلان، برایم لذتبخش و موجب افتخار بود. در تمام لحظات خدمتم چه آن هنگام که جوان بودم و در حال آموختن علم و کسب تجربه و چه هنگامی که پا به میانهسالی گذاشتم و تمام آنچه را که از علم و تجربه در
اختیار داشتم با طیب خاطر در طبق اخلاص گذاشتم،
هرچه کردم و هرچه گفتم از سر صدق بود و همهٔ تلاشم در مسیر حل مشکلات و گره گشایی از کار مردم.
خدا را سپاس که در نتیجهٔ این سی سال و اندی خدمت صادقانه، به مرحمت و تفضل حضرتش، به گونهای ادای وظیفه کردهام که در پیش وجدان خود شرمنده نباشم.
امیدوارم آنچه از گفتار و کردار داشتهام مورد رضایت ذات اقدس باری تعالی قرار گرفته باشد. باقی را -هرچه که هست- به داوری مردم واگذار میکنم.
فرصت را مغتنم میدانم تا از مردم عزيز شهرها و شهرستانهای محل خدمتم در گیلان به خاطر محبتهای بیشائبهشان و همچنین از گروهها و نهادهای اجتماعی و مدنی و ارگانها و سازمانهای دولتی و بخشهای خصوصی و همهٔ همکارانم به خاطر مساعدت، همراهی، همدلی و لطف فراوانشان صمیمانه تشکر و نیز خداحافظی کنم و از همه آنان میخواهم که قصورها را بر من ببخشایند.
از سالهای خدمت در رودبنه، خمام، رشت، شفت، خشکبیجار، آستانه اشرفیه، املش و لاهیجان همه نیکی و خوبی در خاطر دارم و دعاگوی وجود شریف مردمان پر مهرشان هستم.
از بارگاه خداوند متعال سلامتی و توفیق روزافزونتان را خواستارم و همگیتان را به خداوند بزرگ میسپارم.
امید که مرا از دعای خیرتان محروم نفرمایید.
بنده خدا
یونس محمودی